سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

1. احیاء شب عید

امام صادق علیه‏السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود:
«کانَ عَلِىُّ ابْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یُحْیى لَیْلَةَ عَیْدِ الْفِطْرِ بِالصَّلاةِ حَتّى یُصْبِحَ وَ یَبیتُ لَیْلَةَ الْفِطْرِ فِى الْمَسْجِدِ؛ (1) امام سجاد علیه‏السلام ، شب عید فطر را با نماز به صبح مى‏آورد و در مسجد به شب زنده‏دارى مى‏پرداخت.»

2. زیارت امام حسین علیه‏السلام

سید ابن طاووس در اقبال الاعمال از جمله آداب شب عید فطر را، زیارت امام حسین علیه‏السلام معرفى مى‏کند.

3. غسل شب و روز عید

از جمله آداب شب و روز عید فطر، غسل است. وقت غسل شب عید، از اول مغرب تا اذان صبح است؛ گرچه انجام آن در ابتداى شب بهتر است. و وقت غسل روز عید، از اذان صبح تا غروب آفتاب است؛ گرچه بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط واجب آن است که به قصد رجاء انجام دهد. (2)

4. پرداخت زکات فطره

همچنان که تمام بودن نماز به صلوات بر پیامبر و آل اوست و بدون صلوات نماز ناتمام است، تمام بودن روزه نیز به پرداخت زکات فطره است.
قال ابوعبداللّه‏ علیه‏السلام : «اِنَّ مِنْ تَمامِ الصَّوْمِ اِعْطاءُ الزَّکاةِ ـ یَعْنِى الْفِطْرَةَ ـ کَما اَنَّ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تَمامُ الصَّلاةِ، لاَِنَّهُ مَنْ صامَ وَ لَمْ یُوَدِّ الزَّکاةَ فَلا صَوْمَ لَهُ اِذا تَرَکَها مُتَعَمِّدا؛ (3) امام صادق علیه‏السلام فرمودند: از جمله کارهایى که موجب کامل شدن روزه است، پرداخت زکات فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، موجب کامل شدن نماز مى‏شود. اگر کسى روزه بدارد ولى زکات فطره را از روى عمد پرداخت نکند، در واقع روزه نداشته است [و روزه‏اش مقبول نیست.]»
زکات فطره، علاوه بر آنکه باعث تمام بودن روزه است، نقصان زکات مال را نیز جبران مى‏کند.
امام على علیه‏السلام فرمود: «مَنْ اَدّى زَکاةَ الْفِطْرَةِ اَتَمَّ اللّهُ بِها ما نَقَصَ مِنْ زَکاةِ مالِهِ؛ (4) کسى که زکات فطره پرداخت کند، خداوند به وسیله آن، نقصان در [پرداخت] زکات مالش را جبران مى‏کند.»

5. تکبیر خداوند

به پاس امداد الهى و یارى رساندن او در پیروزى بر دیو نفس و برخوردارى از نعمت هدایت و سرمایه معنویت، باید ولى نعمت را بزرگ داشت و او را تکبیر گفت.
بعد از نماز مغرب و عشاى شب عید، پس از نماز صبح و ظهر و عصر روز عید و نیز پس از نماز عید فطر مستحب است چنین تکبیر بگویند: «اللّه اکبر، اللّه اکبر، لا اله الا اللّه واللّه اکبر، اللّه اکبر وللّه الحمد، اللّه اکبر على ما هدانا.» (5)

6. کراهت روزه تا سه روز پس از عید فطر

در برخى روایات توصیه شده است که تا سه روز پس از عید فطر، از روزه گرفتن خوددارى شود.
امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «لا صِیامَ بَعْدَ الاَْضْحى ثَلاثَةَ اَیّامٍ وَلا بَعْدَ الْفِطْرِ ثَلاثَةَ اَیّامٍ اِنَّها اَیّامُ اَکْلٍ وَ شُرْبٍ؛ (6) تا سه روز پس از عید قربان و عید فطر، روزه داشتن روا نیست. این روزها، روزهاى خوردن و آشامیدن است.»

پی نوشت :

1. حر عاملى، وسائل الشیعه، (آل البیت)، ج8، ص87.
2. رساله امام خمینى رحمه‏الله ، مسئله 644.
3. سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص466؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص119.
4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص119.
5. رساله امام خمینى رحمه‏الله ، مسئله 1526.
6. حر عاملى، وسایل الشیعه، (آل البیت)، ج10، ص519.





طبقه بندی: عید فطر
نوشته شده در تاریخ شنبه 88 شهریور 28 توسط صادق | نظر بدهید





 
عید فطر، براستی عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ای است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است.
وقتی بهار به پایان می رسد همه درختان در فراقش برگ ریزان می شوند.پاییز، برگ برگ اندوه ِباغ است از رفتن بهار. بهاری که دل های مرده بی جوشش را به پویش کشانده بود وبه مانند ردیف شناس ِموسیقی زنده اُنس همه را صلای بیداری داده بود. چه سخت است وداع بهار. و چه سخت تر وداع با بهارِجان. بهار ِ فرصت های ناب. بهارِ مجال های مغتنم بیداری. بهاری که به ناگاه بر همه تار و پود جان انسان می وزد و همه هستی ما را به یک کرشمه وزش خود به آشتی با محبوب ازل فرا می خواند.
"فطر"؛ همان هنگامه زیبایی است که از پس ِسی روز فرمانبرداری از مهربانترین یار، رخ می نماید. پایان ِماهی است که همه درهای ملکوت به جانب عابدان باز شد و شیطان لعین دربند و گرفتار، و بهار دل های بی قرار سرمست از لطف محبوب برقرار گردید. اکنون زمان آن است تا برای همیشه، براثرتمرین رمضان، زمام جان را از هر چه منیت و کبر است باز کنیم و دل ها را ظرف ِضیافت ِپیوسته حضرت حق گردانیم.
فطر چیدن میوه هایی است که از متن باغستان های بی نظیر ِفطرت بر می آید.
عید، میعادی در زمان و فطر، میثاقی با فطرت است؛ چرا که رمضان دعوتی است به بازیافتن آن خودِ گمشده؛ و ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده؛ و ضیافتی است برای تناول از مانده تقوا. پایان این میهمانی ِخدایی، عید پذیرش است. عید توفیق بر طاعت و اطاعت، عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکرهای فرخنده شبانه، عید انقیاد خواسته ها، عید محرومیت نفس اماره. فطر؛ سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است. عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و مومنانه است. مُهر ِقبولی انفاق هایی که در امتداد قصد قربت انجام شد.
فطر؛ پایان نامه دوره ای زیبا از ایثار و گذشت است.

عید در لغت

"عید" در لغت از ماده "عود" به معنی بازگشت است، لذا روزهایی را که دشواری های قومی و جمعیتی برطرف می شود و به پیروزی ها و راحتی های نخستین فطری باز می گردند، عید می نامند. مانند عید فطر و قربان به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه رمضان یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان، کوچ دوباره می کند، و آلودگی هایی که بر خلاف پیمان نامه فطرت است، از میان می رود.

کلمه فطر

کلمه "فطر" به معنی شکستن روزه است. بعد از آن اولین روز ماه شوال (دهمین ماه در تقویم اسلامی) آغاز می شود که با درخشش ماه شوال و به محض رویت خجسته آن روی می دهد. برخلاف عادات پیشینیان برای رصد این ماه از وسایل و تجهیزات مجهز رصد استفاده می شود.پس از رویت ماه در روز بعد مسلمین با پوششی نظیف و پاکیزه درحد بضاعت در مساجد جمع شده و با تکبیر و آداب مربوط به این روز پیروزی بر شیطان درون و برون را به یکدیگر تبریک می گویند.
زکات فطره یکی از آداب مهم در این ماه است که برای هر فرد به میزان حدود دو کیلوگرم از قوت غالب در نظر گرفته شده است.

عید فطر

"عید فطر" یکی از دو عید بزرگ در سنت اسلامی است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را روزه به پا داشته و از خوردن، آشامیدن و بسیاری از کارهای مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال، اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشی که خداوند، خود به آنان وعده داده است.
روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خوانده اند که در این روز، امر امساک از خوردن و آشامیدن برداشته می شود و مؤمنان رخصت می یابند تا در روز، افطار کنند و روزه خود را بشکنند.

عید فطر صحنه ای از قیامت

حضرت علی (علیه السلام) به مناسبت عید فطر خطبه ای قرائت کرده و در آن، این روز را به قیامت تشبیه فرموده است:
ای مردم! این روز شما، روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و نا امید می گردند.
دنیا محل مسابقه است و آخرت، زمان اجر گرفتن؛ بهشت، جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزای واماندگان است.
آری عید فطر، شبیه ترین روز به روز قیامت است. چون در قیامت عده ای که زیان کارند، تأسف می خوردند و غضبناک می گردند و عده ای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمت های الهی می شوند.
در آموزه های دینی ما تاکید شده است که وقتی از منازلتان برای خواندن نماز عید خارج می شوید، به یاد آورید زمانی را که از منزل بدن خود خارج شده و به سوی خدای خود خواهید رفت.
وقتی در جایگاه نماز خود می ایستید به یاد آورید زمانی را که در محضر عدل الهی می ایستید و از شما حسابرسی می کنند. وقتی از نماز به منازلتان بر می گردید به یاد آورید زمانی را که به منازل خود در بهشت خواهید رفت.
ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد:
"هان! بشارتتان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه باقی ایام را بگذرانید."
اکنون صدای پای عید می آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است؛ براستی چه کند؟ از آمدن آن یک دلشاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟

عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان، عاید منزل جان انسان ها می شود.
عید فطر، براستی عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ای است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش، با شبهای قدر و مناجات هایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم، عید فطر عید ما نیست. از اینروست که در دعای قنوت نماز عید فطر می خوانیم:
"اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخراً و مزیداً"
خدایا از تو می خواهم به حق این روز که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی و برای محمد و آل او ذخیره و فزونی ساختی.

عید رمضان درآینه ادب فارسی

مغفور لاهیجی از اخلاف شعرای سبک عراقی است که در عین پاسداشت حرمت رمضان، عید فطر را بر آن ترجیح می دهد:
صبح نشاط دم زد، فیض سحر مبارک
عیش صبوح مستان، بر یکدگر مبارک
عید گشاد ابرو، بربست رخت روزه
این را حضر خجسته، آن را سفر مبارک
تیغ هلال شوال، باز از افق علم شد
ماه صیام بشکست فتح و ظفر مبارک
وقت سحر مؤذن آهنگ عیش برداشت
بر گوش روزه داران این خوش خبر مبارک
انجام خیر دارد، فکر شراب و ساقی
بحث فقیه و زاهد برخیر و شر مبارک
طبع حکیم و صوفی هر کس به طالعی زد
این راست نفع میمون آن را ضرر مبارک
استقبال از عید فطر در شعر مغفور لاهیجی جای خود را به مطایبه با رمضان در شعر شاعری به نام سولقانی می دهد:
می خور که هوا رایحه جان دارد
صحرا خوشی فیض گلستان دارد
خون رمضان به گردن ما و تو نیست
این کشته هزار زخم پنهان دارد
گویا سولقانی شاعر این شعر را هنگامی سروده است که رمضان در آن زمان با بهار مصادف بوده است.
استفاده از رمضان به عنوان یک صنعت شعری در دوبیتی از رونقی همدانی مشهود است:
ساغر به گردش آر که دور صیام شد
وقت شکست روزه و بنیاد جام شد
خونم چرا نمی خورد آن چشم پر فسون
در روز عید، روزه به مردم حرام شد
و اما در کنار تمام این مطایبات با رمضان " کلب علی تبریزی" رباعی زیبایی در تهنیت نه عید فطر که رمضان، با طنزی ملیح، دارد:
افسوس که ماه رمضان آمد و رفت
آن توبه ده پیر و جوان آمد و رفت
از بهر صلاح کار ما آمده بود
از دست فساد ما به جان آمد و رفت
میرزا محمد علی صائب تبریزی بهترین شاعر سبک هندی هم ورودی زیبا درعرصه رمضانیات دارد. صائب بی تردید از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی است، نه تنها از نظر آفرینش مضمون و باریک اندیشی بلکه از نظر کثرت اشعار. حضور مبانی عشق و عرفان و اخلاق در شعر صائب حضوری فعال و پویاست. او آغازگر سبک هندی از نظر تاریخی نیست، اما هماهنگ کننده نهایی این سبک است.
صائب گاه از رمضان فقط به عنوان یک مضمون استفاده کرده است و البته هرگز رمضان را کوچک نشمرده است.
تا کدامین دل بیدار مرا دریابد
چون شب قدر نهان در رمضانم کردند
و یا:
گرچه دست ستم زلف دراز است خطش
چو شب قدر شفیع رمضان خواهد شد
در دیوان صائب شعری که صراحتاً بوی رمضان ستیزی و یا روزه گریزی بدهد نیست و اگر هست در برابر وداع زلالش با رمضان رنگ می بازد. غزل "کلوخ انداز" او در مطلع آن هم محترمانه به نزدیک شدن ماه رمضان و اعمال کلوخ انداز اشارت دارد:
روزه نزدیک است می باید کلوخ انداز کرد
زاهدان خشک را رندانه از سرباز کرد...
(سیر و گشت و گذار و شرابخواری و عیش و عشرتی که در آخرهای ماه شعبان کنند، کلوخ اندازان گویند.)
همه پاسداشت او از رمضان در وداعیه اش جمع می شود. نوع وداع صائب با رمضان شطحی نیست. او همچون سعدی و البته منسجم تر از او، آنچنان که گویا از دوست خویش جدا می شود به وداع با رمضان برخاسته است و غزل وداعیه صائب با رمضان از هر حیث تازه است و با طراوت:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم
ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
تا آتش ِجوع رمضان چهره بر افروخت
از نامه اعمال سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت
چو اشک غیوران ز سراپرده مژگان
دیرآمد و زود از نظرآن جان ِجهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
آنچه در شعر کلوخ انداز آمده با مضمون این غزل کاملاً متفاوت است. اینکه در کلوخ انداز صائب با ملال به استقبال رمضان می رود و در این غزل با اشک و آه با آن وداع می کند به هیچ وجه در یک جا جمع شدنی نیست مگر آنکه فرض بگیریم که این دو غزل مربوط به دو دوره از زندگی صائب باشد.
اقبال لاهوری نیز چنین می سراید:
روزه برجوع و عطش شبخون زند
چنبر تن پروری را بشکند
اما از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان، "منِ" حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود، مجال می یابد که از سایه برون آمده و خویشتنِ انسان شود؛ و با عید فطر این من برآمده که از مذبح من های دروغین ( من هایی که آلوده به نام و نان و شهوت اند. من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند ) باز می گردد، فرصت عروج می یابد.
درنظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیلِ خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است:
عید بر عاشقان مبارک باد
عاشقان عیدتان مبارک باد
بر تو ای ماه آسمان و زمین
تا به هفت آسمان مبارک باد
عید آمد به کف نشان وصال
عاشقان این نشان مبارک باد
روزه مگشای جز به قند لبش
قند او در دهان مبارک باد
عید آمد که این سبکروحان
رطلهای گران مبارک باد
عید فطر در نگاه مولانا روز کمال است و وصال، روز مشاهده و رویت ماه فائق آمدن بر تضادها. عید فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتی دریافت های مولوی در این روز:
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
شگفت که در این ماه، سنگ درون به گوهر، زهر جان به شکر و قفل دل به کلید تبدیل می شود و مولانا در عید فطر بر تمام این گشایش ها دست افشان و سپاس گویان است.
در غزلی مولانا رمضان را به "مریم" و عید فطر را به "عیسی" تشبیه می کند:
نومید مشو گرچه مریم بشد از دستت
کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد...
ای شب به سحر برده در یارب و یارب، تو
آن یارب و یارب را رحمت به شنید آمد
ای درد کهن گشته! بخ بخ که شفا آمد
وی قفل فرو بسته بگشا که کلید آمد
ای روزه گرفته تو ازمائده بالا
روزه بگشا خوش خوش کان غره عید آمد
از هر طرف دیوان مولانا که می روی جز حیرتت نمی افزاید و افزایش این حیرت ره آوردی جز شوق و شور"لا یدرک و لا یوصف" چیزی نیست.
عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد
برگیر و دهل می زن کان ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون، غلغل شنواز گردون
کان معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد ره جویان، رقصان و غزل گویان
کان قیصر مه رویان زان "قصر مشید" آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
کان خوبی و زیبایی بی مثل و ندید آمد
زان قدرت پیوستن، داوود نبی مستش
تا موم کند دستش، گر سنگ و حدید آمد
عید آمد و ما بی او عیدیم بیا تا ما
برعید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد؟
زو زهر شکر گردد، زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد هر جا که قدیم آمد
برخیز و به میدان رو، در حلقه رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
غمهاش همه شادی، بندش همه آزادی
یک دانه بدو دادی، صد باغ مزید آمد
من بنده آن شرقم، در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
رو صبرکن از گفتن چون صبر کلید آمد
منبع: http://www.bashgah.net




طبقه بندی: عید
نوشته شده در تاریخ شنبه 88 شهریور 28 توسط صادق | نظر بدهید





اقوال فقها

موضوع رویت هلال ماه های رمضان و شوال در سال های اخیر از مباحث مهم جامعه ما بوده است و از اهمیت خاصی برخوردار است، مقاله ای که ملاحظه می فرمایید به این موضوع به طور کلی می پردازد و وضعیت رویت هلال ماه مبارک رمضان را مورد بررسی قرار می دهد .
با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان راصدین مشتاقانه به دیدار این هلال می روند . رویت هلال این ماه به خاطر جنبه های دینی و مذهبی آن دو چندان می شود زیرا این ماه به شهر الله معروف است و مسلمین میهمان خداوند سبحان هستند و شبی در این ماه قرار دارد که خیر من الف شهر است یعنی برتر از هزار ماه است .
تعیین ماه قمری مبتنی بر رویت هلال است و ناظران در آغاز هر ماه می کوشند تا هلال را رصد نمایند ولی دیدن هلال در اولین شب پس از خارج شدن از محاق کار دشواری است.
ماه شب اول به صورت هلال باریکی در غرب آسمان در نزدیکی افق برای مدت کوتاهی نمایان می شود و رویت پذیری آن به شرایط متعددی بستگی دارد .
اگر چه ماه تقریباٌ هر 5/29 روز یکبار به دور زمین گردش می کند ولی به خاطر پیچیدگی های مدار آن تعیین دقیق زمان ظاهر شدن هلال بسیار مشکل است علاوه بر آن ممکن است وجود غبار ابر یا محدود بودن افق ناظرسبب شود تا راصدین نتوانند هلال را به آسانی شکار کنند .

اسلام و شمارش ایام

بناء اسلام بر سال و ماه قمری است . خداوند سبحان در آیه کریمه « ان عدة الشهور عندالله اثناعشر شهراٌ فی کتاب الله یوم خلق السموات والارض منها اربعه حرم ذلک الدین القیم » تعداد ماه ها را 12 عدد معرفی نموده است و ترتیب آنها را منوط به خلقت و آفرینش دانسته و همگام با فطرت انسانی دانسته است .
اهل شرع ماه های قمری را از رویت هلال تا رویت هلال دیگر محاسبه می کنند . بیرونی یکی از منجمین بر این نظر است که امکان دارد دو ماه پیوسته تمام باشد و تا سه ماه پیوسته ناقص رویت شود ولی صاحب زیج بهادری پس از محاسبه ای دقیق می نویسد : ممکن است چهار ماه متوالی هر ماه سی روز و سه ماه متوالی هر کدام بیست و نه روز واقع شود .
اهمیت ماه های قمری به این جهت است که بسیاری از اعمال عبادی همچون روزه ، حج و ... با رویت هلال ارتباط تام دارد و لذا تاریخ هجری قمری نخستین تاریخی است که مورد استفاده دنیای اسلام و مسلمانان جهان قرارگرفته و در آن اعیاد و سوگواری های مذهبی به کمال و تمام یاد شده است .
تاریخ هجری قمری که مبنایش هجرت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه است با ماه محرم آغاز می شود و با ماه ذی الحجه پایان می پذیرد .

هلال از منظر قرآن

قرآن کریم از هلال ماه، منازل ماه و ... بارها سخن به میان آورده و ذیل آیات اهدافی را دنبال نموده است .
در آیه 5 سوره یونس می فرمایند :
« هوالذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراٌ و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب ما خلق الله ذلک الا بالحق. »؛ او کسی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد و برای آن منزلگاه هایی مقدر کرد تا عدد سال ها و حساب کارها را بدانید ، خداوند این را جز به حق نیافریده است .
معلوم می شود که از اشکال مختلف ماه در آسمان همچون هلال ، تربیع ، تثلیث ، تسدیس و بدر و سپس رو به نقصان گذاردن آن برای مردم بدون محاسبات نجومی و رجوع به اهل خبره امکان پذیر است .
همچنین فرمود « یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس والحج»؛ ای پیامبر درباره هلال های ماه از تو سئوال می کنند، بگو آنها بیان اوقات برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.
و همچنین فرمود : « الشمس و القمر بحسبان »؛ خورشید و ماه بر طبق حساب منظمی می گردند.
و بر حرکت زمین گرد خورشید و گردش نجومی ماه دور کره زمین تکیه می نماید و فرمود:
« والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم »؛ که برای ماه منزل هایی را مقدر فرموده است .

اسباب اختلاف رویت

عوامل ذیل موجب اختلاف رویت می شود:

الف ) اختلاف طول شهرها

هر شهری که طول آن نزدیک تر به مبداء طول ( گرینویچ ) باشد در بسیاری از اوقات رویت در آن بیش از مناطقی است که طول شرقی آنها زیادتر از مبداء مزبور باشد یعنی در بلاد غربی تر امکان رویت بیش از بلاد شرقی است .

ب ) اختلاف عرض شهرها

دوری بعد معدل النهار از منطقه البروج و نزدیک شدن به آن در کوتاهی و بلندی شب و روز تاثیر دارد و بنابراین اگر دو شهر در طول و عرض برابر باشند اما یکی در نیم کره جنوبی و دیگری در نیم کره شمالی باشد امکان دارد هلال در شهر اول دیده نشود و در شهر دوم رویت شود. از طرفی بعد (عرض) قمر از دایره بروج موثر است .

ج ) اوضاع فلکی

دور و نزدیک بودن ماه به زمین در رویت موثر است لذا امکان رویت در حال حضیض بیش از حال دوری است .
همچنین بعد معدل ( بعد و فاصله غروب ماه پس از غروب خورشید ) فاکتور مهمی است و لذا هر اندازه فاصله غروب ماه زیادتر باشد زمان مکث هلال فوق افق بیشتر است و بهتر می توان رویت نمود .
عناصر دیگری مثل قرآن نیرین ( نزدیکی ماه و خورشید یا به عبارتی در یک راستا قرار گرفتن ماه و خورشید ) و ارتفاع ماه و سن هلال می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد .

ثبوت هلال

در این که حلول ماه به رویت و مشاهده هلال ثابت می شود اختلاف و تردیدی وجود ندارد اکثر فقها، اثبات هلال را به رویت ضروری دین شمرده و اجماع و اتفاق مسلمانان را بر اعتبار آن ثابت دانسته اند . در سیره پیامبر ثابت است که حضرت به جستجوی هلال می پرداخت و این امر را به عهده داشت .
در احادیث متواتر رویت هلال موجب صوم و فطر داشته شده است.
صحیح محمد بن مسلم از امام باقرعلیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند :" اذا رایتم الهلال فصوموا و اذ رایتموه فافطروا"؛ با دیدن هلال روزه بدار و با دیدن آن روزه بگشا .
البته بسیاری از فقها" رویة عن حس" را معتبر می دانند یعنی با چشم غیر مسلح، ماه دیده شود و اگر توسط دوربین و تلسکوپ هلال دیده شود آن را معتبر نمی دانند و اما فقهایی هم هستند که رویت با چشم مسلح را در حکم رویت با چشم غیر مسلح می دانند و هر دو را حجت می دانند .
پس اگر دو شخص عادل ادعای رویت هلال نمودند و شهادتشان بر مبنای دلیل و مدرک بود از آنها پذیرفته می شود .

اقوال فقها

گروهی از فقها با بهره گیری از اصول و قواعد علمی بر این نظرند که ادله نقلی ( آیات و روایات ) دلالت تام بر لزوم اتحاد آفاق ( شهرهای نزدیک به هم ) و موضوعیت رویت دارند و نقطه مقابل گروهی دیگر با استفاده از قواعد و ادله مزبور معتقدند اتحاد آفاق لازم نیست و ادله نقلی هم طریق و کاشف از واقع می باشند .
قائلین به اتحاد افق از اطلاقات و عمومات روایات استفاده نموده اند که پیامبر اسلام فرمود : " صوموا لرویته وافطروا الرویته"؛ با دیدن ماه روزه بگیرید و با دیدنش افطار کنید پس رویت شرط دخول ماه است و دیدن هلال موضوعیت دارد. اما گروهی که رویت را برای همه آفاق معتبر می دانند به دعای وارده در قنوت نماز عید فطر اشاره کرده اند . در این دعا می خوانیم :
"و اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا"؛ این عید برای همه مسلمین است .
همچنین لیلة القدر ظاهر در این است که این لیله معین دارای احکام مشخص برای جمیع مسلمین است .
این اختلاف میان علمای عامه هم وجود دارد. حنفی ها و مالکی ها و حنبلی ها قائل به ثبوت رویت هلال برای همه نقاط عالم در صورت رویت در یک نقطه هستند و شافعیه معتقدند اگر رای فقها مختلف باشد رویت هر ناحیه برای همان ناحیه حجت است.
آن هنگام که ماه رمضان به پایان می رسد عید فطر است . عید ، بازگشت به اصل است ؛ نه بازگشت به زندگی معمولی و دنیوی که قبلاٌ وجود داشت . چنانچه واژه دیگری که از ریشه « عاد یعود» می آید ، واژه معاد است . معاد یعنی بازگشت نزد پروردگار خود . در واقع عید، معاد و عود جملگی از یک ریشه اند . رمضان که به پایان می رسد، عید است ، یعنی بازگشت به مبدا به تحقق می رسد اگر چه بازگشت به مبدا برای همه ما متحقق نشده اما به یمن این که برای مردان خدا و ذات مقدسی که در هر عصری هستند به تحقق پیوسته ، ما هم به متابعت از آنها عید می گیریم و این عید، عید فطر است . فطر مناسبت با فطرت دارد و فطرت، فطرت ایمان است . در واقع این عید برای سلامت فطرت ایمان برگزار می شود .
منبع: http://whc.ir




طبقه بندی: هلال ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ شنبه 88 شهریور 28 توسط صادق | نظر بدهید

زمان

لحظه‌های پایانی ماه میهمانی خدا

فقط لحظاتی اندک مانده است تا زنگ اتمام ارفاق خدا به صدا درآید و سفره میهمانی خدا برچیده شود.

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت (1)

در خوان گسترده خدا چه میوه های رنگینی بود، تسبیح،عبادت، صدقه، اخلاق نیکو، استغفار، دستگیری شیطان، درهای باز بهشت و پنجره های بسته جهنم.

سجده‌های طولانی و لحظه‌های اقامه نوافل، برترین روزها و زیباترین شبها.

و اکنون لحظه‌هایی، فقط لحظه‌هایی مانده است، خوان گسترده میهمانی خدا تا غروب امروز برچیده خواهد شد.

آیا از این رهگذر تناول فرمودی؟

آیا رستگار شدی؟

از آتش جهنم رهیدی؟

یا نه هنوز هم گرد اندوه و غبار معاصی گریبانگیر توست؟

هنوز سنگینی بار گناه گرده‌ات را می‌آزارد؟

 

فقط لحظه‌هایی مانده......... و پس از این میهمانی، راه درازی است سخت و ناهموار گردنه‌هایی بس داغ و دشوار، به سختی هزاران سال در بیابانی لم یزرَع، خشک و بی آب.

تمام وجودمان را سیاهی گرفته. تاریکی بر جای جای دلهایمان استیلا یافته، فقط کوره راهی بر دل، سوسو می زند شاید از آن کوره راه دلهایمان روشنی یابد. راستی از خدای منّان طلب بخشش نمودی؟ مگر نشنیدی که فرمود: «وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ (2)»

آیا صدای منادی را نشنیدی که فرمود: « اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا(3)» (از پروردگارتان طلب آمرزش نمایید «حتماً او می بخشد، چرا که او بسیار بخشنده است و چون استغفار نمودید، درهای رحمت آسمانی را به سوی شما می گشاید و شما را به ثروت و فرزند مدد خواهد نمود و باغها و رودخانه‌ها پیشکش شما خواهد نمود).

تا وقت باقی است از خدا بخواهیم که همچنان، اهریمنان را در بند بدارد و درهای بهشت را باز داشته و درهای جهنم را بسته بدارد.

راستی جانهایتان را آزاد ساختید؟

بارتان را سبک نمودید؟ 

مرحبا؛ آفرین بر شما

هلال ماه رمضان

نکند که ناممان هنوز، در سیاهه نااهلان باشد.

نکند خدای بزرگ هنوز، ما را در این ماه نبخشیده باشد؟

راستی سجده های طولانی چگونه بود؟

با خدا آشتی کردی؟

از باغستان رحمت میوه چیدی؟

یتیمان را نوازش کردی؟

از مستمندان دلجویی نمودی؟

خویشان و بستگان را زیارت کردی؟

در گرسنگی به یاد قیامت افتادی؟

تشنگی روزهای بلند قیامت را یاد کردی؟

راستی اگر چنین نکردی زود بشتاب که وقت تنگ است و سفره برچیده خواهد شد.

گاهی اوقات حدیث نفس می‌کنم و نزد خود می‌گویم چرا فُضیل ایّاز فقط یکی است؟

فُضیل همان حرامی راهزنی است که رئیس قافله حرامیان و دزدان بود، در یکی از سرقتهای مسلحانه‌اش وقتی از دیواری بالا می‌رفت صدای زیبای قرآنی را شنید که  می‌گفت: « أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ(4)  یعنی آیا براى کسانى که ایمان آورده‏اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده، نرم (و فروتن‏) گردد و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و  انتظار بر آنان به درازا کشید، و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند؟ »

و چون این صدا را شنید، به خود آمد از حرامی گری دست برداشت و در وادی حقیقت و معنا، آنقدر گام زد تا که ، از عارفان بنام شد، فضیلی صاحب خصائل محموده و صفات حمیده و پیشوایی برای بسیاری از حقیقت پیشگان،  در همیشه تاریخ.

آری برادر؛ حُر ریاحی ، فضیل ایاز ، بُشر حافی ، عبدالفرار ، رسول ترک و  صدها چون آنان ....

 چرا فقط آنان؟ مگر ما را به گردونه خداجویان راهی نیست ؟؟

نومید هم مباش که رندان خرقه پوش         با یک خروش به منزل رسیده‌اند

نگاه در احوال افلاکیانی چون حر و فضیل و بشر و ... ، ما خاکیان را چه بسا نگران و یا خوشحال سازد، شاید که به کار ما آید و شاید که بکار نیز نیاید، گذری در یاد ما باشد و دیگر هیچ.

اما آنچه مهم است؛ این است که ما خاکیان،  همانهایی هستیم که پیامبر فرمودند: پشت هایمان گرفتار سنگینی گناهان است و جانهایمان در گرو کردارمان، و این حقیقت است ، باید این را دریافت، گرده هایی سنگین از گناه و انبانی خالی از هر توشه .

باید بر سر این خوان گسترده، توشه برگیریم، راه دراز است و سخت و کئیب و ناهموار ، باید که استغفار نماییم و از خدای بزرگ بخشش طلبیم ، انابه و بازگشت نماییم  و توبه سازیم. توبه ای که دیگر راهی برای بازگشت به کوچه شیطان در آن نباشد، توبه نصوح(5) ، شاید که خدای قادر بی نیاز، جانهای  ما را از آتش عذاب خویش رها سازد.

جانشینان خدا در روی زمین، صاحبان عصمت را می گویم،  همانانی که دوستان خدا هستند و مماتشان نیز چون زندگیشان جاودانه است و نظاره گر کردار مایند، راه راستی و درستی را به ما نشان داده‌اند، اما غافل از آنکه دلهای ما نمی شنود، نمی بیند و شاید که در خوابیم چرا که الناس نیام اذا ماتو انتبهو (6) یعنی مردمان همواره در خوابند و آنگاه که مردند بیدار خواهند شد  و شاید که خواب خواب نیستیم ، خود را به خواب زده ایم، آری خود را به خواب زده ایم ، نکند از آنانی باشیم که حقیقت را می شناسند اما از آن روی می گردانند. ان الذین کفرو عما انذرو معرضون(7) .ناسپاسان آنانند که چون هشدارشان دهی و نهیبشان زنی روی گردانند. 

گدا

آری همانان که ولی نعمتان مایند، فرموده اند: «الا اخبرکم بدائکم و دوائکم ، دائکم الذنوب و دوائکم الاستغفار(8)» یعنی نمی‌خواهید شما را به درد و درمانتان آگاه سازم ؟ درد شما گناهان شماست و درمانتان نیز درخواست آمرزش از خدای بزرگ است، یعنی بندگان خدا ؛  استغفار کنید استغفار!! .تا گره هایتان باز شود ، شاید وزر  گناه است که ما را در زندگی تنگ گرفتار کرده است ، چرا که گناه، روی گردانی از یاد خداست ، و آنکس که از یاد خدا روی گرداند، زندگی سختی در انتظار اوست(9).

پس تا وقت باقی است از خدا بخواهیم که همچنان، اهریمنان را در بند بدارد و درهای بهشت را باز داشته و درهای جهنم را بسته و این خواهد شد؛اما چگونه ؟ چون تو خدایی شوی، رمضانی گردی، آزارت را از آفریدگان بازداری، کردارت را نیکو گردانی و خویشان را دلجویی و یتیمان را بنوازی، اهریمنان در بند باشند و درهای بهشت همواره باز !

و اگر چنین نشد و تو در ماه میهمانی خدا ، توشه ای بر نگرفتی و از خدای بزرگ رخصت نطلبیدی و  لا جرم  نخواستی که او تو را ببخشاید، اینک کار دشوار خواهد شد ، پیامبر گرامی فرمود : بد بخت آنکس است که از بخشش خدا در این ماه بزرگ محروم گردد( 10)

امام صادق نیز در همین مجال فرمودند(11) : چون بنده در این ماه بخشیده نشود باید تا رمضان آینده شکیبایی کند (و آیا در رمضان دیگر بخشیده شود یا نه نمی دانیم؟ و یایا تا رمضان دیگر زنده باشد یا نه باز هم نمی دانیم)  حضرتش فرمود مگر آنکه همراه حاجیان، وادی عرفه را درک نماید(در آن حال ؛ ممکن است مجال دیگری برای آمرزش وی باشد)

دوستان و عزیزان تبیانی ، جوانان و نوجوانان ، دختران و بانوان ، عمری است بس کوتاه ، بیائید غافل نباشیم ، بیائید قدر بدانیم ، بیایید خودمان باشیم، همان خودی که خدایش  در سوره روم آیه 30 گفت : فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا یعنی پس روى خود را با گرایش تمام به حق‏، به سوى این دین کن‏، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است‏.

 

تا دیگر لحظه های خوش یکتا پرستی بدرود

 

 

سید محمد رضا آقامیری

بخش دین و اندیشه


 

پاورقی ها

(1) ماه رمضان آمد و ماه رمضان رفت****صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت، . 

(2) سوره هود آیه 90 وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُود یعنی (و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار (بندگان‏) است‏.) 

(3) سوره نوح آیه 10

(4) سوره حدید آیه 16

(5)  سوره تحریم آیه 8 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یعنی اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به درگاه خدا توبه‏اى راستین کنید، امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر (درختان‏) آن جویبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پیامبر (خود) و کسانى را که با او ایمان آورده بودند خوار نمى‏گرداند: نورشان از پیشاپیش آنان‏، و سمت راستشان‏، روان است‏. مى‏گویند: (پروردگارا، نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى‏، که تو بر هر چیز توانایى‏.) 

(6) رسول گرامی اسلام "ص" بنابر نقلی

(7) سوره  احقاف آیه 4

(8) رسول گرامی اسلام "ص"

(9)سوره طه آیه 124 وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى یعنی و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت‏، زندگى تنگ (و سختى‏) خواهد داشت‏، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم‏.) 

(10) خطبه شعبانیه پیامبر(ص)

(11) و عن ابی عبدالله علیه اسلام  قال : من لم یغفر له فی شهر رمضان لم یغفر له الی قابل الاّ ان یشهد عر فه؛(1)امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس درماه مبارک رمضان مورد رحمت خداوند واقع نگرددوبخشیده نشود ، تا رمضان آینده آمرزیده نمی شود ، مگر این که در سرزمین عرفه حاضر شود.





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ شنبه 88 شهریور 28 توسط صادق | نظر بدهید


اعمال عید فطر

از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و درفضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث ‏بسیار وارد شده و روایت‏ شده است که آن شب کمتراز شب قدر نیست . برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :

1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود.

2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست ازحق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.

3- بعد از نماز مغرب و عشا ، نماز صبح و نمازعید فطرذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا " گفته شود.

4- بعد ازنماز مغرب و نافله آن ، دستها را بسوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد وآل محمد و اغفرلی کل ذنب احصیته وهو عندک فی کتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هرحاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از ‏شیخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد وآل محمد واغفرلی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.

5- زیارت امام حسین علیه السلام که فضیلت ‏بسیار دارد.

6-  ده مرتبه ذکر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد وآله خیرالوری  سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی  فی هذه العشیة." که ازاعمال شب جمعه است، گفته شود.

7- ده رکعت نماز که در شب آخرماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نمازدو رکعتی ، درهر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بارخوانده شود. و در رکوع وسجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نمازهزارمرتبه استغفار کند وبعد ازآن سربه سجده گذارد وبگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام  یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین  یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."

8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و دررکعت دوم بعد از حمد، یک مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس ازآن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله  صل على محمد وآله و افعل بی کذا و کذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت ‏بجا مى‏آورد پس سراز سجده برمى‏داشت و مى‏فرمود به حق آن خداوندى که جانم به دست قدرت او است هرکه این نماز رابخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگهاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزارمرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل کرده‏اند: " یاالله  یاالله  یاالله  یا رحمان یاالله  یا رحیم یاالله  یا ملک یاالله  یا قدوس یاالله  یا سلام یاالله  یا مؤمن یاالله  یا مهیمن یاالله  یاعزیز یاالله  یا جبار یاالله  یا متکبر یاالله  یا خالق یاالله  یا بارئ یاالله  یا مصور یاالله  یاعالم یاالله  یا عظیم یاالله  یا علیم یاالله  یا کریم یاالله  یا حلیم یاالله  یا حکیم یاالله  یا سمیع یاالله  یا بصیر یاالله  یا قریب یاالله  یا مجیب یاالله  یا جواد یاالله  یا ماجد یاالله  یا ملی یاالله  یا وفی یاالله  یا مولى یاالله  یا قاضی یاالله  یا سریع یاالله  یا شدید یاالله  یا رئوف یاالله  یا رقیب یاالله  یا مجید یاالله  یا حفیظ یاالله  یا محیط یاالله  یا سیدالسادات یاالله  یا اول یاالله  یا آخر یاالله  یا ظاهر یاالله  یا باطن یاالله  یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا ودود یاالله  یا نور یاالله  یا رافع یاالله  یا مانع یاالله  یا دافع یاالله  یا فاتح یاالله  یا نفاح [نفاع] یاالله  یا جلیل یاالله  یا جمیل یاالله  یا شهید یاالله  یا شاهد یاالله  یا مغیث ‏یاالله  یا حبیب یاالله  یا فاطر یاالله  یا مطهر یاالله  یا ملک یاالله  یا مقتدر یاالله  یا قابض یاالله  یا باسط یاالله  یا محیی یاالله  یا ممیت ‏یاالله  یا باعث‏ یاالله  یا وارث یاالله  یا معطی یاالله  یا مفضل یاالله  یا منعم یاالله  یا حق یاالله  یا مبین یاالله  یا طیب یاالله  یا محسن یاالله  یا مجمل یاالله  یا مبدئ یاالله  یا معید یاالله  یا بارئ یاالله  یا بدیع یاالله  یا هادی یاالله  یا کافی یاالله  یا شافی یاالله  یا علی یاالله  یاعظیم یاالله  یا حنان یاالله  یا منان یاالله  یا ذاالطول یاالله  یا متعالی یاالله  یا عدل یاالله  یا ذاالمعارج  یاالله  یا صادق یاالله  یا صدوق یاالله  یا دیان یاالله  یا باقی یاالله  یا واقی یاالله  یا ذاالجلال یاالله  یا ذاالاکرام  یاالله  یا محمود یاالله  یا معبود یاالله  یا صانع یاالله  یا معین یاالله  یا مکون یاالله  یا فعال یاالله  یا لطیف یاالله  یا غفور یاالله  یا شکور یاالله  یا نور یاالله  یا قدیر یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  یا رباه یاالله  اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفوعنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. پس به سجده مى‏روى و مى‏گویى: یاالله  یاالله  یاالله  یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة على سرادق عرشک ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تکتبنی من الوافدین الى بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان.

9- چهارده رکعت نمازاقامه کند.بعدازهردو رکعت سلام دهد ودرهر رکعت بعد ازحمد، یکبارآیةالکرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هررکعت، ثواب عبادت چهل سال وعبادت هرکه درآن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.

10- شیخ درمصباح فرموده که درآخرشب غسل کن وبر سجاده خود تا طلوع فجربنشین وعبادت کن.

اعمال روزعید

1- بعد ازنمازصبح ونمازعید آن تکبیراتى را که درشب عید ذکر شد، گفته شود.

2-پرداخت زکات فطره پیش ازنمازعید.

4- انجام غسل روزعیداست.که زمان آن بعدازطلوع فجر تا زمان به جا آوردن نمازعید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بک وتصدیقا بکتابک واتباع سنة نبیک محمد صلى الله علیه وآله." و پس ازغسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبی وطهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."

5- برای اقامه نمازعید لباس نیکو پوشیده وازعطراستفاده نمایید.

6- پیش از نماز عید، دراول روزافطار کنى. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدارکمى ازتربت‏ سیدالشهداء علیه السلام که براى هر دردى شفا است.

7- قبل ازخروج ازمنزل برای نمازعید، دعایی را که ازامام باقرعلیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم اوتعبا اواعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده ونوافله وفواضله وعطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی واعدادی واستعدادی رجاء رفدک وجوائزک ونوافلک و فواضلک و فضائلک وعطایاک و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه وعلى آله ولم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‏بمخلوق املته ولکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی واسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت ‏یا لا اله الا انت ‏یا ارحم الراحمین."

8- اقامه نمازعید.

9- زیارت امام حسین علیه السلام.

10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده که چون ازدعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بک من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را برخاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لک بغیرمن منی علیک بل لک المن علی" سپس گونه چپ را برخاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود وبگوید:" ان کنت‏ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید

روز پاداش

 

روز عید فطری، امام حسن مجتبی علیه السلام مردی را سرگرم بازی و خنده دیدند، به اصحاب خویش روی کرده، فرمودند:

"خداوند ماه مبارک رمضان را میدانی ساخته تا بندگانش در آن به مسابقه عبادت و طاعت بپردازند. در این مسابقه گروهی پیشی گرفتند، برنده شدند و رستگار گشتند، و گروهی پس افتادند، باختند و جز خسارت حاصلی نبردند. پس شگفتا! شگفت از کسانی که در چنین روزی – که نیکوکاران و بلندهمتان پاداش و جایزه می‌گیرند و مقصران و سست همتان خسران می‌بینند – چنین به خنده و بازی سرگرم باشد."

یکی از اعمال روز عید فطر، نماز عید است. هر چند نماز نشان از بخشش و بزرگواری خداوند است، اما این نیز هست که هر نمازی افزون بر اینکه راه باریابی بسوی خداست، ویژگی دیگری نیز دارد. پاره ای از نمازها شیوه و زمینه ای برای دستیابی به کارسازیها و بخششها و هدیه‌های ویژه او نیز هستند.

نمازگزار با بجا آوردن آنها، هم برآمدن نیازهای خویش را از او می‌خواهد و هم به بخششها و هدیه‌های ویژه او دست می‌یابد، و نماز عید از این نمازهاست.

در چنین روزی و چنین جایگاهی، به حکم اندیشه و ادب، بنده باید بسی بیش از آنکه از نومیدی و تهیدستی بیم داشته باشد، به بخشش و بخشایش خدا و فیض و فضل او امیدوار باشد و اگر چه خود روسیاه و بی‌آبرو باشد، روسپیدی و آبرومندی پاکان و امامان و پیامبران را شفیع قرار دهد که خداوند در این روز، بنده ای را که بدو رو کند بی‌بهره نمی‌گذارد.

پس با امیدواری و شرمساری چشم به کرم خدا دوزد و به نماز ایستد و آداب و آیین نماز را هر چه بیشتر پاس دارد.





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید

عید صالحان

فرازی از خطبه علی علیه السلام در روز عید فطر

امیرالمومنین علیه السلام در روز عید فطر، پس از اقامه نماز عید، در جمع مردم به خطابه ایستاد و فرمود:

«... ای بندگان الهی، شما را به تقوای پروردگار سفارش می‌کنم؛ (همان خدایی که) نعمتش به آخر نمی‌رسد و رحمتش پایانی ندارد، بندگانش از او بی‌نیاز نمی‌گردند و تمامی اعمال، پاداش نعمتهایش را نمی‌دهد. (هم او) که (ما را) نسبت به تقوا تشویق نمود و درباره دنیا زهد آموخت، و از گناهان بر حذر داشت.

(پروردگاری که) به جاودانگی و بقا عزیز گشته و خلقش را با مرگ و نیستی کوچک ساخته است، در حالیکه، مرگ سرانجام مخلوقات و مسیر روشن جهانیان است و بر پیشانی زنده‌ها نوشته شده است. مرگ را گریز فرار کننده‌ها درمانده نمی‌کند و چون فرارسید، هواپرستان را اسیر می‌نماید، هر لذتی را ویران می‌سازد، تمامی نعمتها را نابود می‌کند و تمامی خوشی‌ها را قطع می‌نماید.

و دنیا سرایی است که خداوند، فنا را برای آن نوشته و برای ساکنانش، خروج از آن را رقم زده، (اما) بیشتر مردم قصد ماندن در آنرا دارند و آباد ساختن آن را بزرگ می‌پندارند، در حالیکه دنیا (چیز) خرم و شیرینی است و برای آنکس که آن را می‌خواهد، به سرعت می‌گذرد و قلب آنکس که به آن می‌نگرد را فریب می‌دهد...

پس - خدا رحمت خویش را شامل حالتان کند -، به همراه بهترین چیزی که در اختیار دارید، از آن کوچ کنید، و بیشتر از مقداری اندک، از آن چیزی نجویید و بیش از حد کفاف از آن نخواهید، به کم آن راضی باشید و به آنچه افراد خوشگذران از آن بهره‌مند هستند، چشم مدوزید.

دنیا را سبک بشمارید و آنرا وطن خود قرار ندهید، مبادا به انواع نعمتها و سرگرمی‌ها مشغول شوید، چرا که آنها باعث غفلت و فریب می‌گردند.

همانا دنیا خود را به نشناختن زده (گویی که اصلا شما را نمی‌شناسد)، و پشت کرده، بار سفر بسته و خداحافظی نموده و آخرت (به سوی ما) کوچ می‌کند، می‌آید، نزدیک رسیده و اعلام ورود می‌کند.

آگاه باشید که هنگام آماده شدن، امروز است و مسابقه، فردای قیامت خواهد بود، خط پایان بهشت است و آنکه بدان نرسد در دوزخ خواهد بود.

آیا کسی نیست که از گناهان خویش پیش از رسیدن مرگش توبه کند؟ آیا کسی نیست پیش از آنکه روز بدبختی و نیازش فرا برسد، برای خویش کاری نماید؟ خدا ما و شما را جزو کسانی قرار دهد که از او می‌ترسند و به ثوابش امید دارند.

امروز، روزیست که خداوند آنرا برای شما عید قرار داده و شما را شایسته آن نموده است، پس خدا را یاد کنید تا شما را یاد نماید و او را بخوانید، تا شما را اجابت کند و فطریه خویش را بپردازید، چرا که سنت پیامبرتان و فریضه‌ای واجب از جانب پروردگار شماست...

خداوند ما و شما را بوسیله تقوا حفظ کند و آخرت را برایمان بهتر از دنیا قرار دهد...» (1)





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید

مرا فرا می‌خوانی ...

عید چیست؟

عید روز توجه خاص خدا بر بندگان خود و فراخواندن آنها در پیشگاه پروردگار و روز پوشانیدن جامه محبت او بر دلهاست. روز عید، روز عمل و خوشحالی از قبول آن و روز اجابت درخواست بندگان از جانب پروردگار است. این روز، روز بخشیدن جوایز و نوشتن امان نامه برای بندگان می‌باشد و زمان تهیه آن چیزی است که در منزلی که انسان در پیش دارد، به کار او می‌آید.

روز عید، روزی است که خداوند درهای احسان خود را به روی همه می‌گشاید و کرم و بخشش خویش را آشکار می‌کند. حال که خداوند کریم و بخشنده سفره عطا و بخشش گسترده، چه خوبست که هم نیکوکاران و هم گنهکاران با اعتراف (به نیاز و تقصیر خویش) و حیاء و شرمساری و امید بر سر این سفره جمع شوند که یقینا در این صورت آنان از لطف و احسان خدا بی‌بهره نخواهند ماند.

حال که به در خانه خدای خود آمده‌ایم، با او چه بگوییم و او را چگونه بخوانیم؟

امام سجاد علیه السلام چه زیبا به ما می‌آموزد که به خدایمان چه بگوییم و چگونه سفره دل به درگاه عظیمش بگشاییم:

«ای کسی که رحم می‌کنی بر کسی که بندگانت بر او رحم نمی‌کنند.

و ای آنکه می‌پذیری کسی را که سرزمینها، او را نمی‌پذیرند.

و ای کسی که نیازمندان آستانت را خار و کوچک نمی‌کنی...

و ای کسی که دست رد بر سینه روی آورندگان به بارگاهت نمی‌زنی.

و ای آنکه تحفه‌های کوچک را می‌پذیری و در برابر کارهای اندک سپاس می‌گویی...

و ای کسی که به هر که به تو نزدیک شود نزدیک می‌شوی.

و ای آنکه کسانی را که به تو پشت می‌کنند، خودت می‌خوانی...

هر بزرگی در نزد تو کوچک است و هر شریفی در کنار شرافت تو حقیر و ناچیز. آنها که بر غیر تو وارد شدند، بحق ضرر کردند و آنانی که به جز تو به سوی دیگران رفتند، دچار خسران گشتند و آنها که در آستان غیر تو گرد آمدند، تباه شدند...

درگاه تو به روی علاقه‌مندان گشوده و جود و بخشش تو برای درخواست کننده آستانت جاری است و یاریت نسبت به یاری جویان نزدیک. آرزومندان هرگز از تو ناامید نمی‌شوند و آنها که به سوی تو می‌آیند، هیچگاه مأیوس نمی‌گردند...

روزیِ تو (حتی) برای کسی که تو را نافرمانی می‌کند هم گسترده است و شکیبایی تو حتی شامل آن کس که با تو دشمنی نموده نیز می‌شود.

عادت تو نیکی به گناهکاران و سیره و روش تو مدارا با تجاوزکاران است تا آنجا که این فرصت دادن تو آنان را از توبه و بازگشت غافل نموده و این مهلت دادنها ایشان را از اجتناب از گناه باز داشته است...

پس اینک این من عاجزم که قصد ورود به محضر تو دارم و از تو حسن عطا و بخشش طلب می‌کنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و راز و نیاز مرا بشنو و دعایم را مستجاب گردان و روزگار مرا با ناامیدی به پایان مبر و درباره خواسته‌ام دست رد بر پیشانی من مزن...» (1)





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید

خداحافظ ، ماه نفس های مسیحایی

اکنون باغ بهارزده ، باغ جان گرفته از نفسهای مسیحایی بهار دلها رمضان پربرکت خدا، آسمان را می نگرد که گاه به رگباری کوتاه از ابرهای رحمتی که به دست نسیم از راه می رسند ، اشک در آیینه چشمانش جوانه می زند.

اکنون بهار حیات آخرین رمضان ، آخرین نوازش ها را بر سر باغ می کشد. آخرین نفسهای مسیحایی را در او می دمد. دیری نخواهد پایید که وقت خداحافظی فرا رسد، شاید هم اکنون فرارسیده است و همین بغضی بر گلوی باغ می نشاند، دل آسمان می گیرد و باران اشک می بارد و از گوشه چشم برگها و شاخه ها جاری می شود. یاد اعجاز سبز بهار رمضان ، دل باغ را به وجد می آورد ، جهان نشاط می گیرد ، آسمان به قرار می رسد و خورشید گیسوان طلایی اش را بر شانه های باغ می افشاند. اینک صدای رودخانه که با دهانی کف آلود به مستی آواز سر داده و سرودخوانان می گذرد ، در فضا طنین انداز است.

جویبار با چراغهای حباب بر سر می رود که به رودخانه بپیوندد. به رودخانه که یاهوکشان سرود سر داده است : «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش» اکنون آخرین روز بهار رمضان است و یاد خداحافظی ، دلهایمان را بی قرارانه در قفسه تنگ سینه هایمان به تپش درآورده است.

امشب آخرین یشتها ، گاثه ها ، سفرها ، سوره ها ، دعا ، کلمات مقدس ، نیایش ها و غزلها در اشتیاق دریا خوانده خواهد شد. امشب دل بی قرارمان یک بار دیگر اشک خواهد بارید و از آن حضور بیکران برای یک مهمانی دیگر وعده خواهد گرفت ؛ وعده ای سبز ، برای ضیافت بهشتی ، ضیافت دوست.

سحر فردا یکی یکی از خانه ها بیرون خواهیم زد ، روزه داران چون دانه دانه دانه های زلال باران ، در کوچه ها به هم خواهند رسید. در خیابان های شهر جاری خواهند شد و در میدان بزرگ مصلا ، در فضایی به وسعت فطرت و آفرینش ، بازگشت به سرشت نخستین را، در خیزابه ای بلندقامت خواهند بست و وصال آن یگانه اقیانوس بیکران را شراب تکبیر سر خواهند کشید. خدایا! فطر از فطرت است و فطرت ما را به اولین روز آفرینش برمی گرداند. آنگاه که جبریل را فرستادی ، تا از خاک زمین مشتی برگیرد و تو خمیره آدم را در بین طائف و مکه به 40 روز سرشتی ،

آفریدگارا تو مرا آفریدی تا نامهای تو را یاد بگیرم ، و تو را به هزار و یک نام مقدس فرابخوانم و با یاد و نام تو صدای عاشق تو را جاودان بر گنبد گیتی مکرر بدارم.

خدایا ، مهربانا ، پروردگارا ، دوستا و آفریدگارا! نیک می دانستی که از خاک بودنم مرا از پرواز باز خواهد داشت و از آنجا که دوستم داشتی ، رهایم نکردی.

بهار رمضان را در چرخش ایام بر سر راهم قرار دادی ، تا سر و تن ، دل و جان ، و خویشتن خویش را در بارش باران های رحمت تو ، باران های رحمت رمضانی ات ، از هرچه آلودگی و سنگینی و گردوغبار ، بشویم و پاک کنم.

تو مرا به مهمانی ات فراخواندی ، تا در برابر نگاهت ، در حضور باشکوه و مهربانت ، در بارگاه معنوی ضیافت نورانی ات ، دوباره به یاد فطرتم ، خود خود خودم بیفتم ، از وابستگی ها ، دلبستگی ها ، شبکه رکودآور روزمرگی ها ، بگذرم و روح تنها و دل مظلومم را ، در آن اعماق در آن انتها بیایم و در آن سویدای دلم ، با فطرت نخستینم ، با آینه ای که در برابر خوبی ها و پاکی ها و خودت داشتم ، به نماز فطر تو بیایم.

خداحافظ ای ماه زلال بارانی ، ای ماه نسیم های بهشتی ، خداحافظ ای ماه کوزه های کوثری ، ای ماه زمزمه های حیدری ، خداحافظ ای ماه طلوع ، اشراق ، نور و رهایی ! تو امروز می روی اما بدان دل به فطرت رسیده من ، تا حضور دوباره تو اشتیاق سبزش را به ذکر و تسبیح به شکوفه خواهد نشاند.





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید

صد شکر بر این، صد حیف از آن

عید فطر با همه‏ی شیرینی و فرخندگی، آدمی را بر سر دو راهی شوق و تاسف می‏گذارد. از یک سو شادمانیم که در دوره امتحان از عهده به درآمدیم و دستورات الهی را اطاعت کردیم و از سویی اندوهگین هستیم که چرا چنین دوره‏ا‏ی که با رحمت و مدد الهی همراه بود، سپری شد. با رسیدن عید فطر، ماه رمضان رخت برمی‏بندد و چشمان ما تا سال بعد به انتظار آمدنش به راه خواهد بود. رفتن این ماه گران ‏قدر برای همه ‏ی کسانی که طعم روزه ‏داری را چشیده‏اند، بر سفره ‏های سحر و افطار این ماه نشسته‏اند، در هوای آمرزش‏آمیز و مغفرت‏آور این ماه تنفس کرده‏اند و در سایه‏ آن از شر شیطان در امان بوده ‏اند، قابل درک است و همه کم و بیش حسرت رفتن این اوقات را درک می‏کنند اما هیچکس به اندازه ‏اهل‏البیت علیهم ‏‏السلام که در مسیر اطاعت و بندگی خداوند از همه پیشی گرفته و پشوایان اهل تقوی شده‏ اند، آثار فقدان این ماه را درک نمی‏کند. امام سجاد علیه ‏السلام، بزرگ آموزگار نیایش و مناجات‏ عارفانه، در دعای چهل و پنجم صحیفه‏ سجادیه در قالب یک نیایش و مناجات، شیوه ‏ی وداع با این ماه مبارک را به ما آموزش می‏دهد. امام در این مناجات پس از حمد و ثناء الهی، از خدا بخاطر آنکه با قرار دادن تکالیفی خاص در این مقطع شریف از زمان، موجبات تقرب مسلمانان به خود را ایجاد کرده است، شکرگزاری می‏کند و در ادامه می‏ فرماید:

«این ماه مبارک، در میان ما به شایستگی زیست و به نیکی همنشین ما گردید و گران‏ مایه‏ ترین سودهای جهان را به ما بخشید و چون مدتش به سر آمده و شمار روزهایش پایان گرفت، از ما جدا شد.

اینک او را بدرود می‏گوییم؛ همچون کسی که رفتنش برای ما دشوار است و ما را دچار اندوده می‏کند ...

بدرود بر تویی که از گرامی ‏ترین اوقاتی بودی که با ما همنشین شد ...

بدرود بر تو ای همنشینی که تا هستی پر قدر منزلتی و چون جدا شوی، فراق تو دردناک است...

بدرود بر تو ای همدمی که وقتی آمدی، آرامش برای دل ‏ها آوردی و شادمانمان کردی وچون سپری شدی ما را در وحشت تنهایی گذاشتی و درد فراق افزودی.

سلام بر تو ای مددکاری که ما را در مقابله با شیطان یار بودی و ای رفیقی که راه ‏های نیکی کردن را پیش پای ما هموار نمودی.

بدرود بر تو که چه بسیار گناهان ما را نابود کردی و چه بسا عیب‏ها ی گوناگون ما را پوشاندی!

بدرود بر تو که که برای گناهان ‏کاران چه طولانی بودی و در دل‏ها ی مومنان چه پرشکوه بودی!

بدرود بر تو که با برکت بسیار به ما روی آوردی و ما را از چرک‏های گناهان شستشو دادی!

بدرود بر تو که دیروز چون با ما بودی، به سختی دلبسته‏ات بودیم و فردا که از میان ما خواهی رفت، از جان و دل آرزومندت هستیم.

‌‌[خدایا] پوزش ما را بپذیر که در این ماه در در ادای حق تو کوتاهی کردیم و عمر ما را به ماه رمضان آینده برسان ...  

خدایا، اکنون که این ماه به پایان رسید و جامه‏ ی زمان را به دور افکند، تو نیز جامه ‏ی گناهان ما را درآور و به دو بیفکن و با رفتن این ماه، بدی‏های ما رانیز ببر و ما را به سبب آن از نیک‏بخت‏ترین روزه‏ داران و پرنصیب‏ترین و بهرمندترین‏ آنان قرار ده.

خدایا اگر کسی از روزه ‏داران، چنان که باید، حق این ماه و حرمتش را پاس داشته و به احکام آن عمل کرده و از گناهان دوری ورزیده است یا به وسیله‏ای به تو تقرب جسته که خشنودی و رحمتت را برای او در پی داشته است، همانند آنچه به او می‏بخشی از خوان بی‏نیازی ‏ات به ما نیز ببخش و چندین برابر آن را از فضل خود به ما ارزانی کن که فضل تو کاستی نمی‏گیرد و گنجینه‏ های تو نقصان نمی‏پذیرد ...

خدایا، ما در این روز فطر که آن را برای مومنان روز عید و شادی و برای دینداران هنگامه ‏ی اجتماع و همکاری قرار دادی، از هر گناهی که مرتکب شده‏ایم، از هر زشتی که پیش از این کرده‏ایم و از هر اندیشه‏ ی بد که در دل خود نهان داشتیم، دست برمی‏داریم و به سوی تو می‏آییم؛ همچون کسی که دیگر خیال بازگشت به گناه را ندارد و دیگر مرتکب هیچ گناهی نخواهد شد؛ خالصانه و بدون ذره‏ ای شک و تردید. پس بر بازگشت ما آغوش گوشای و از ما خشنود باش و ما را بر ترک گناه استوار بدار! »  (1)





طبقه بندی: ماه رمضان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 مهر 9 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.